خیلی جالب و البته باعث تاسفه که سه جوان کوهنورد ایرانی که جزو سرمایه های این ممملکت هستند در هنگام برگشت از صعود موفقیت آمیزشان مسیر را اشتباه می روند و تقاضای کمک می کنند و تلویزیون ایران هیچ خبری از این حادثه پخش نمی کند که البته امروز فهمیدم که کار امداد و نجات برای این عزیزان به پایان رسیده و فقط معجزه ممکن است باعث نجات آنها شود.
این سه کوهنورد توانسته بودند به قله برودپیک صعود کنند. آیدین بزرگی، پویا کیوانی و مجتبی جراحی سه کوهنورد مفقود شده هستند که روز سه شنبه ۲۵ تیر موفق شدند قله ۸۰۴۷ متری برودپیک را فتح کنند.
اما درست 2 سال پیش بود که بانوی قهرمان ایرانی ، شیرزن کوهنورد لیلا اسفندیاری در یک سقوط حین بازگشت از صعود موفقیت آمیز فوت کرد و طبق وصیتش جنازه اش در همان کوهستان ماند.
بر خود بعنوان یک ایرانی لازم دانستم که یادی از این قهرمان گمنام بکنم.روحش شاد
لیلا اسفندیاری کجوری راد (27 بهمن 1349- 31 تیر 1390) کوهنورد زن ایرانی بود که رکوردهای صعود متعددی را به عنوان نخستین زن کوهنورد ایرانی به نام خود به ثبت رساند. در یکی از شاخصترین صعودهای خود موفق شد به قله دشوار نانگاپاربات صعود کند؛ صعودی که از سوی فدراسیون کوهنوردی ایران هرگز پذیرفته نشد. اما پس از مرگش بارها از این صعود یاد شد.
وی همچنین در تلاش برای ثبت رکوردی جدید، قصد صعود به قله کی2، دشوارترین قله جهان را داشت که به دلیل شرایط نامساعد جوی موفق به این کار نشد. وجه مشخص صعودهای وی به هیمالیا، تأمین هزینه صعودها شخصاً و بدون کمکهای دولتی بودهاست تا جایی که به گفته خود برای صعود به قله K2 مجبور شدهاست خانه خود را بفروشد. وی در آخرین صعود خود در راه بازگشت از صعود موفق قله گاشربروم 2 به دلیل خستگی و از دست دادن تعادل خود در سقوطی 300 متری کشته شد.
بنابر وصیت وی جسد وی در همان محل باقی ماند و در قطعه نامآوران بهشت زهرا تهران تندیسی به یاد وی ساخته شد.
فیلم یا مستندی به نام لیلای بی لیلی که نسخه ی اولیه ی فیلم مربوطه، در ابتدا به سفارش باشگاه کوهنوردی دماوند تهیه شده بود تا در مراسم یادبود او به نمایش عمومی در آید که به دلایل نامعلومی در آخرین لحظات مراسم از پخش آن در سالن ممانعت به عمل آمد. این فیلم در مورد زندگی و مرگ لیلا اسفندیاری تهیه شده که هنوز منتشر نشده است.
زندگی شخصی
لیلا در یک خانواده مذهبی و مرفه متولد شد. تعصب پدر موجب سختگیریها و محدودیتهای زیادی در دوران نوجوانی و جوانی لیلا میشود. علیرغم علاقه وی به تحصیلات دانشگاهی در رشته حقوق، پدرش با این استدلال که در رشته حقوق مجبور است در محیطی مردانه کار کند، وی را وادار به تحصیل در رشته آزمایشگاهی میکروبیولوژی میکند. وی بعد از اتمام تحصیل و بازگشت به منزل از خانواده خود جدا میشود و خانوادهاش (پدر خانواده) نیز وی را ترد میکنند. در سالهای اولیه استقلال، وی از طریق تدریس خصوصی و کار در کارخانه دستمال کاغذی مخارج خود را تامین مینمود. پس از اتمام دانشگاه در بیمارستان آبان مشغول به کار میشود. زمانی که تصمیم به صعود به نانگاپاربات میگیرد، وی موفق به جذب یک اسپانسر میشود و به این ترتیب از کار در بیمارستان استعفا میدهد و تا زمانی که در قید حیات بود، روزانه دستکم ? ساعت تمرین کوهنوردی، بدنسازی، شنا و سنگنوردی را در دستور کار خود قرار میداد. وی آرزو داشت در کوهستان و یا در غار جان خود را از دست دهد و از اینرو به هم تیمیاش، سامان نعمتی که در حین صعود به قله نانگاپاربات جان خود را از دست داده بود، غبطه میخورد.
کوهنوردی
وی کوهنوردی را از سال 81 - 1380? به صورت تفریحی آغاز کرده بود و قله توچال اولین قله فتحشده توسط وی بود. در سال 81 به عضویت باشگاه اسکی و کوهنوردی دماوند در آمد. وی با این گروه توانست بیشتر قلههای ایران را صعود کند و اغلب غارهای ایران را بپیماید. وی موفق شد 22 مرتبه کوه دماوند را فتح نماید که این صعودها از 3 مسیر مختلف انجام شده است. وی همچنین در سال1386 با همطنابی منیره رفیعی به عنوان نخستین صعود مستقل زنانه موفق به صعود دیواره علمکوه گشت.
سال 1381 لیلا اسفندیاری به عنوان اولین زن ایرانی موفق به پیمایش کامل غار پراو، عمیقترین غار ایران در استان کرمانشاه شد.
در سال 1386 تصمیم میگیرد به غار ورونیکا، عمیقترین غار دنیا در آبخازیا برود که در آنجا پلیس روسیه به دلیل ایرانی بودن، اجازه ورود وی و همراهانش را به آبخازیا را نمیدهد. بعد از این ناکامی وی تصمیم به برنامهریزی صعود به نانگاپاربات میگیرد.
اولین صعود وی به قلل بالای 8000 متر در سال 1387 و با صعود به قله نانگاپاربات (8126 متر) صورت گرفت. وی در ابتدا تصمیم به صعود انفرادی داشت ولی در ادامه دوستانش به نامهای کاظم فریدیان، سامان نعمتی، سهند عقدایی، احسان پرتوینیا، حسین ابوالحسنی و محمد نوروزی به وی ملحق شدند. در این صعود سامان نعمتی ، به دلیل جدا شدن از گروه و پنهان شدن به قصد ادامه تلاش برای صعود به قله و زمینگیر شدن در طوفان جان خود را از دست داد.
در سال 89 نیز تا ارتفاع 7565 متری قله کی2 صعود کرد که به دلیل هوای نامساعد همه گروه مجبور به بازگشت شدند.
وی در طول دوران ورزشیاش 2 بار مجبور به جراحی دیسک کمر خود شد ولی با کمک پزشک متخصص دوباره به کوهنوردی حرفهای بازگشت.
درگذشت
لیلا اسفندیاری که برای صعود به قله های گاشربروم 1و2 که به این کوهستان رفته بود، در دومین تلاش خود، در ساعت 15 :14 ظهر جمعه مورخ 31 تیر 1390 (22 ژوئیه 2011) موفق می شود قله گاشربروم 2 را صعود کند . اما دقایقی بعد در بازگشت تیمی (6 مرد و لیلا) از قله به سمت کمپ 3، در حدود ساعت 30 :14 دو نیم بعد از ظهر به دلیل خستگی و از دست دادن تعادل خود از شیب یخی زیر قله سقوط می کند و در حدود ارتفاع7800 متری در مکانی خارج ازمسیر در میان صخره ها، بین دو شیب یخی متوقف می شود.
وصیت لیلا
او به دوستان و بستگان خود به صورت زبانی می گفت اگر در کوه جان خود را از دست دادم هما نجا بگذارید بمانم نمی خواهم دیگران به خاطر من جانشان را به خطر بی اندازند ، می خواهم بام جهان آرامگاه ابدی ام باشد. جسد وی همچنان در همان محل سقوط در منطقه قراقروم پاکستان باقی مانده است.
یک روز پس از درگذشت وی، خانواده اسفندیاری پیام تسلیتی منتشر کردند:
شنیدن خبر درگذشت لیلا بسیار تاسفبار بود و ما از این بابت متاثر هستیم. ولی از جنبه دیگر لیلا به دنبال آرمانهای خود رفت و به آرزوهای خود جامع عمل پوشید و ما به این انتخاب وی احترام میگذاریم. بنابراین حفظ پیکر لیلا در کوهستان برای ما خوشایند است.
صعودها
منبع :ویکی پدیا