شــــــیــــــــدا مـــــصــــــــدق  Sheyda Mosadegh

شــــــیــــــــدا مـــــصــــــــدق Sheyda Mosadegh

یه وقتایی تمام دین *** همین آزادگی میشه
شــــــیــــــــدا مـــــصــــــــدق  Sheyda Mosadegh

شــــــیــــــــدا مـــــصــــــــدق Sheyda Mosadegh

یه وقتایی تمام دین *** همین آزادگی میشه

اندر حکایت زلزله از زبان هالو

روز جمعه باز هم شیخ تپل

توپ خود را شوت کرده توى گل


کشف کرده با هوار و هلهله

رابطه بین زنا و زلزله


گفته ایشان: بى حجابى زَنا (زن ها)

مى شود مستوجب فعل زِنا


چون زن و مردى به هم چسبد شدید

در نتیجه زلزله آید پدید


فاذا زلزلت زلزالها

معنى اش فى الارضُ مى باشد زنا


هر که زد با ریش یا بى ریش تِر

شد سر و کارش کنون با ریشتر


شیخنا ، اى صاحب کرنا و بوق

اى نبوغ اندر نبوغ اندر نبوغ


اتفاقِ در میان رختخواب

لرزه اندازد فقط بر تخت خواب


گو چه کس دیده فتو سیسمو گراف

این چنین لرزد ولى زیر لحاف


شیخ بس کن، باز هم فرموده اى

حرف هاى معده اى و روده اى


در سفر هایت به کشورهاى دور

دیده اى حتمن زنان لخت و عور


آن جزایر را که بارى، رفته اى

نام آن باشد قنارى، رفته اى


آن زنان خوشگل و خوش تیپ را

ساحل زیباى کارائیپ را


آن نران هیکلین شمشاد را

ماده هاى لخت مادرزاد را


هیچ از این ها را اگر نشنیده اى

انگلستان را که دائم دیده اى


نه که نه! در ماهواره شب به شب

دیده اى انواع و اقسام طرب


در کانال ایکس وان و سیکس وات

صد رقم الزّانىُ والزّانیات


با چنان مرد و زنان آکله

پس چرا آن جا نیاید زلزله؟


در عوض شهر طبس یا شهر بم

مى شود نابود و مى ریزد به هم


در میان این دو تا دارالعباد

هیچ دیدى بى حجابى و فساد؟


در اروپا یک زن و ده بوى فرند

لرزه هایش مال سومالى و هند

شاخص اقتصادی از نگاه شاه عباس


می گویند: شاه عباس از وزیر خود پرسید:

امسال اوضاع اقتصادی کشور چگونه است؟
وزیر گفت: الحمدالله به گونه ای است که تمام پینه دوزان توانستند به زیارت کعبه روند !
شاه عباس گفت:  "نادان! اگر اوضاع مالی مردم خوب بود می بایست کفاشان به مکه می رفتند نه پینه‌دوزان...، چون مردم نمی توانند کفش بخرند ناچار به تعمیرش می پردازند، بررسی کن و علت آن را پیدا نما تا کار را اصلاح کنیم

باز خردادی دگر از ره رسید...


حکایتی سراسر نکته...

گویند که روزی سلطان مسعود غزنوی به شهر میهنه رسید.مردم شهر  در حصار ماندند و شیخ ابوسعید ابی الخیر نیز با کارشان موافقت کرد.

سلطان مسعودچهل روز جنگ کرد. در میهنه چهل و یک تیرانداز ماهر بود که هیچ کدام از تیرهایشان به خطا نمی رفت که تعداد زیادی از لشکریان سلطان مسعود بر اثر تیرشان کشته و یا مجروح گردیدند.

جنگ که جایی نرسید قرار گذاشتند که صلح کنند و از سلطان مسعود امان گرفتند، بهمین لحاظ حاکم میهنه با آن چهل و یک مرد  از شهر بیرون و خدمت سلطان مسعود رفت.

سلطان مسعود از قول و امان خود را بشکست و از قرار خود عدول کرد و دستور داد تا دست راست آن چهل و یک تیرانداز ماهر را ببریدند .

شیخ موقعی که این را فهمید می گریست و می گفت:

مسعود دست ملک خود ببرید.

سلطان مسعود نیز پس از تصرف میهنه با مکر و حیله  به سوی مرو رفت... و در مقابل آل سلجوق شکست سختی  خورد که تا هندوستان رو پشت نکرد.

دکترجون پا قدمت خیر بود

جناب آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محبوب واقعا هم با حماسه انتخاب شدی و هم پا قدمت حماسه ورزشی توسط فوتبالیست تیم ملی فوتبال خلق شد ، نه مثل بعضی ها که وقتی در ورزشگاه آزادی  تیم ملی از حریف جلو بود با حضورشان در ورزشگاه بلافاصله باعث شکست تیم ملی می دند از بس که قدمشان بدیمن بود.

انشاالله که با اندیشه و تدبیرتان حماسه های دیگر خلق شود.







محمود رفت...


پس از اعلام پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری موج شادی در تهران و دیگر شهرهای کشور به راه افتاد. جشن و سرور حامیان روحانی چشمگیر بود.


مردم با حضور در خیابان ها و سردادن شعار از روحانی و سران اصلاحات قدردانی کردند. اما یکی از شعارهای غالب که از حاضران در خیابان به گوش می رسید ابراز خوشحالی از پایان دولت محمود احمدی نژاد بود.

یکی از شعارهای غالب "احمدی بای بای" بود. 


منبع : فرارو

استاد شهناز به رفیقش استاد کسایی ملحق شد



استاد جلیل شهناز نوازنده پیشکسوت موسیقی و نوازنده تار در سن 92 سالگی دار فانی را وداع گفت.


 
به گزارش مهر، جلیل شهناز پس از یک دوره بیماری صبح امروز دوشنبه 27 خردادماه در بیمارستان آراد درگذشت.

استاد شهناز در سال ۱۳۰۰ در  اصفهان به دنیا آمد. تقریباً همه اعضای خانواده وی با موسیقی آشنایی داشتند و در رشته‌های مختلف هنر از جمله تار، سه‌تار، سنتور و کمانچه مقام استادی رسید. پدرش شعبان خان علاقه وافری به موسیقی اصیل ایرانی داشت و علاوه بر تار که ساز اختصاصی او بود، سه‌تار و سنتور هم می‌نواخت. عموی او غلامرضا سارنج هم از نوازندگان کمانچه بود.

جلیل شهناز از کودکی به موسیقی علاقه‌مند شد و نواختن تار را در نزد عبدالحسین شهنازی و برادر بزرگ خود حسین شهناز به خوبی ساز می‌نواخت، آغاز کرد. پشتکار زیاد و استعداد شگرف جلیل به حدی بود که در سنین جوانی از نوازندگان خوب اصفهان شد.


شهناز در جوانی با حسن کسایی آشنا شد که این آشنایی آغاز همکاری بلندمدت آن دو بود. جلیل شهناز از سال ۱۳۲۴ در تهران ساکن شد و با رادیو تهران شروع به کار کرد و در بسیاری از برنامه‌ها به عنوان تک‌نواز شرکت کرد.

جلیل شهناز با سفر به تهران و اقامت در این شهر کارمند افتخاری شهرداری شد. این زمان مصادف بود با پخش برنامه‌های تخصصی موسیقی از رادیو و تلویزیون که جلیل شهناز از تکنوازان بی بدیل این دوران بود.

امکانات ضبط و استودیوهای تازه به خدمت گرفته رادیو تلویزیون این فرصت را به او داد تا بتوانند با پنجه و مضراب سحرآمیز خویش دل هر شنونده و بیننده‌ای را تسخیر کند. ضبط برنامه‌های فراوان و نیز کنسرت‌های مختلف با نوازندگان و خوانندگان معروف آن عصر در تهران حاصل این دوران است.

این نوازنده تار در طول زندگی هنری خود با هنرمندان والای کشور از جمله فرامرز پایور، حبیب الله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی، منصور صارمی، رضا ورزنده، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، حسن کسایی، محمد موسوی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسن خواجه امیری و محمدرضا شجریان همکاری داشته‌است.

وی در دههٔ 60 همراه بافرامرز پایور، علی اصغر بهاری، محمد اسماعیلی و محمد موسوی گروه اساتید را تشکیل داد و با این گروه، مسافرت‌های متعددی به کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکا داشت.

وی در سال 83 به عنوان چهره ماندگار هنر و موسیقی برگزیده شد. همچنین در ۲۷ تیر سال ۱۳۸۳، مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) برای تجلیل از یک عمر فعالیت هنری به جلیل شهناز اهدا شد. در سال ۱۳۸۷، محمدرضا شجریان گروهی که با آن کار می‌کرد به افتخار جلیل شهناز، گروه شهناز نام گذاشت.

جلیل شهناز، علاوه بر نواختن تار که ساز اختصاصی او بود با نواختن ویولون، سنتور و تمبک نیز آشنایی داشت. معروف است که او در شیوه نوازندگی می‌تواند با ساز خود علاوه بر نواختن، آواز هم بخواند.

میان ماه من تا ماه گردون...

میان ماه من تا ماه گردون              تفاوت از زمین تا آسمان است.



سیّد بزرگوار ممکن است محّمد خاتم نباشی ولی برای ما دوستدارانت خاتم گرانبهایی هستی.

هر جا هستی در همه حال در پناه خداوند باشی.

دکتر روحانی رئیس جمهور شد

به کوری چشم دشمنان مملکت و مردم ایران طبق آخرین اخبار رسیده روحانی با اختلاف بالا رئیس جمهور شد.


سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی



عصر یکشنبه جمعی از خبرنگاران، نویسندگان، دانشجویان و طلاب اصلاح طلب در ساختمان مجمع تشخیص مصلحت نظام با آیت الله هاشمی رفسنجانی دیدار و گفتگو داشتند. در این جلسه 6 نفر به نمایندگی از سایر حاضرین با قرائت بیانیه، نامه و درخواست از آیت الله هاشمی خواستند تا خود را برای ریاست جمهوری آینده کاندیدا کند. یکی از سخنرانان هاشمی را مسئول تغییر کشور، دیگری تنها چاره ساز مشکلات کنونی کشور و دیگری شاه کلید مشکلات خواند.

به گزارش مهر، در ادامه هاشمی رفسنجانی گفت: اینکه می گوئید در کشور تنها من هستم که میتوانم مشکلات را برطرف کنم برای من شرمندگی است. اگر حرفهای شما را بپذیرم یعنی اینکه در کشور دیگر مردی توانمند نیست و ما نتوانسته ایم در این 34 سال افرادی را برای مدیریت کشور تربیت کنیم.

وی در ادامه این نشست گفت: من نمی گویم که نمی آیم ولی می گویم که دولت بعدی با بدهی های زیادی سرو کار دارد.

هم اکنون دولت به مردم 500 هزار میلیارد تومان بدهکار است. همچنین 200 هزار میلیارد تومان به بانکها، 50 هزار میلیارد بابت اوراق مشارکت و 200 میلیارد هم حقوق عقب افتاده بنگاهها و پیمانکاران است.

دولت 8 سال مدیران باسابقه را از میدان در کرد

وی در ادامه این نشست گفت: متاسفانه اتفاقات تلخی را در این سالها شاهد بوده ایم. سیاست دولت در این هشت سال این بوده است که نیروهای باسابقه را از میدان بدر کنند. بعد اعلام کردند نسل جدید می آوریم. به نظر آنها گذشته زیر سوال بود ولی از دوره امام حرف نمی زدند چون آن زمان رهبری رئیس جمهور بودند. آنها مدیرانی که سابقه درخشان داشتند را خانه نشین کردند و حالا نسل جدید مدیران ارزشی را نمی شناسد.

نوار ضبط شده ای دارم که نشان می دهد می دانستم کشور به مشکل می خورد

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه هم اکنون کشور در مرحله خطر قرار دارد گفت: 2 سال قبل این حرف را زدم. رسانه های معلوم الحال از کلمه خطیر رنجیدند ولی برای اثبات حرفهایم مدرک دارم. ما در مجلس خبرگان رهبری کمیسیونی داریم به نام کمسیون تحقیق که 12 عضو با رای خبرگان مسئولیت بررسی نقاط ضعف دستگاه های زیر مجموعه رهبری را دارند تا موردی پیدا شد گزارش کنند. سال 87 آقایان این کمسیون به دفتر من آمدند که شما با آقای احمدی نژاد مشکل دارید بیایید مشکلات برطرف شود. البته اینها همان آقایانی بودند که از ایشان حمایت کرده و تائید تقدس سازی هم داشتند. به من گفتند مشکل شما چیست؟ من نشستم و به مدت 2 ساعت و نیم فهرست مشکلات گذشته و امروز و آینده را بازگو کردم. تا جایی که آنها گفتند اگر می دانستیم نمی گذاشتیم وضع اینطور رقم بخورد.

اگر به نظرات من عمل می شد گرفتار شرارتهای سال 88 نمی شدیم

می خواهم بگویم که من تمامی این جلسه را روی نوار ضبط کردم و یکی دست دبیرخانه شورای نگهبان است و یکی هم دست خودم که نمی خواهم فاش شود ولی همه را پیاده کرده و جزوه کرده ام. چون اهل وحدت هستم نه تفرقه اندازی. تمام حرفهایی که در مورد آینده گفتم و روی نوار ضبط شده محقق شد. اگر به نظرات بنده عمل می شد امروز گرفتار شرارت های سال 88 نمی شدیم چون برای من این اتفاقات روشن بود.

احمدی نژاد استاندار من بود، فرماندار من در خوی بود و بخشدار من در ماکو و می شناختمش ولی سیاستش این بود که نیروهای انقلابی حذف و بدنام شوند. و امروز می بینیم که سیاست ما بی برنامه و روز مره شده است.

برنامه چهارم بدون دولت هم می توانست 23 درصد اجرا شود

آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به برنامه چهارم توسعه گفت: سیاست کلی این برنامه را مقام معظم رهبری امضا کرده و با تصویب مجلس و شورای نگهبان باید اجرایی می شد و اگر اجرا می شد تمامی مشکلات کنونی کشور وجود نداشت. سیسات خارجی اینگونه نبود. بعد از چند سال آقایان گفتند باید برنامه چهارم خمیر شود. سوال این است وقتی رهبری امضا کرده و مجلس و شورای نگهبان تائید کردند مگر می شود خمیر شود؟ بعد اعلام شد که 23 درصد برنامه چهارم توسعه اجرا شده است. خب اگر دولت هم نبود این 23 درصد اجرا می شد و شاید هم بیشتر چون کشاورز و کارمند و معلم و مردم به کار خودشان می پرداختند.

آنهایی که حرفشان را به راحتی حذف می کنند آیا می شود به آنها اعتماد کرد

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به مشکلات اقتصادی کشور اشاره کرد و گفت: بانک مرکزی گفت که ارز مرجع به هیچ کالایی نمی دهیم. یعنی مردم مایوس شوند که واردات نداریم. یعنی اینکه رسما اجناس مخفی می شود و خریداران بیشتر می خرند و انبار می کنند. بعد موج عظیمی بلند شد و معاون اول رئیس جمهور گفت: بانک مرکزی بیخود گفته است. اینجا دیگر دولت ترسید. آنهایی که حرفشان را به راحتی حذف می کنند آیا می شود به آنها اعتماد کرد. البته از این اتفاقات در این دولت بسیار رخ داده ولی این نمونه به روزش بود که گفتم.

دولت به کشورها می گوید بیایید دعوا کنیم

البته در سیاست خارجی هم بد عمل شده است. ندای حل من مبارز می طلبند که بیایید دعوا کنیم. بعد می گویند قطعنامه ها کاغذ پاره است بروید آب زیرش را بخورید. عهدنامه شورای امنیت برای لغوش باید دوباره اجماع شود و این اجماع برای کشور هزینه زیادی دارد. باید کلی از ما باج بگیرند.

البته من اینجا یک گریز بزنم و آن این است که غرب همیشه دنبال دشمنی و جنگ با ایران و ضربه زدن بوده است. نمونه آن هشت سال دفاع مقدس و 1000 میلیارد تومان خسارت جنگ است. با کارهایی که انجام دادیم شورای امنیت را قانع کردیم که عراق آغاز کننده جنگ بوده ولی در مورد غرامت با 100 میلیارد تومان آن موافقت شد که البته هنوز پرداخت نشده است.

هیچ دولت دیکتاتوری نمی تواند در دنیا موفق شود

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: برای برون رفت از وضعیت فعلی کشور 2 راهکار دارم. که هر شخصی که رئیس جمهور شود اگر این دو راهکار را عمل کند قطعا موفق خواهد شد. اولین راهکار این است که باید بداند حکومت برای مردم است. این نمی شود که هر کس هرکاری دلش بخواهد بکند و به مردم اجازه ندهد اعتراض کنند. مردم صاحب حکومت هستند. خدا هم حق حکومت را تنها به 12 معصوم داد و بعد از آن هر فردی که مسئول حکومت شد به رای مردم آمد. اگر دولت بر مردم تحمیل شود مردم در شرایط خطر همکاری نمی کنند و هیچ دولت دیکتاتوری نمی تواند در دنیا موفق شود.

آیت الله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: انتظار داریم کسانی که صلاحیت دارند بی جهت رد نشوند چرا که مردم خودشان اصلح را می شناسند و نمی گذارند کشور خراب شود.

ما با اسرائیل سر جنگ نداریم

وی همچنین در مورد برخی اظهارات در سیاست خارجی گفت: راهکار دوم موضوع ترمیم سیاست خارجی است. ما با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عرب ها جنگ کردند ما کمک می کنیم. در زمان جنگ هم پیشنهاد پذیرش قطعنامه از سوی بنده بود. اگر امضا نمی شد تبریز و تهران و اصفهان مورد حمله شیمیایی با هواپیماهای اجاره ای فرانسه و روسیه انجام می شد و کلی تلفات می دادیم. بعد که صدام به کویت حمله کرد برخی آقایان گفتند برویم از صدام حمایت کنیم. ما از صدام حمایت نکردیم و حتی پناهندگان کویتی را پذیرفتیم و دنیا به ما اعتماد کرد و تحرمیها شکسته شد.

من نمی گویم نمی آیم!

هاشمی اظهار داشت: من در کابینه ام از همه طیفهای سیاسی استفاده کردم. که این الان هم قابل پیاده کردن است. نیاز هم نیست من بیایم. البته من نمی گویم که نمی آیم. ولی می گویم ضرورت نیست پیرمرد 80 ساله بیاید.


دو سعید یکی سیاستمدار!!! اون یکی ....مدار!!!

ظرفیت هایی که سعید جلیلی از اونها دم می زد و می خواست از اونها استفاده کنه و اونا رو شکوفا کنه که خوشبختانه با رئیس جمهور نشدنش این ظرفیت ها بدون استفاده می مانند.


سعید تاجیک فردی که سال گذشته با انتشار فیلم توهین‌هایش به فائزه هاشمی در شهرری جنجالی در کشور ایجاد کرد و علیرضا پناهیان با حضور در شهرری، «سعید جلیلی» را در پای صندوق رای، همراهی کردند.



به گزارش عصر خبر؛ سعید تاجیک که به جرم استفاده از الفاظ رکیک به هاشمی رفسنجانی و ایجاد مزاحمت برای فائزه هاشمی به ۸ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم و روانه زندان شده بود، صبح ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ پس از سپری شدن دوران محکومیت خود از زندان آزاد شد.






چنین گفت فردوسی پاک زاد...



نژاد ایرانی دژنره-قاطی پاطی- شده،یعنی با حمله و هجوم اقوام ترک و تاتار و غرب و مغول در طول زمان و پیوند با آنان،دیگر آن آریایی اصیل و نجیب نیست!و با حقیقت سه اصل انسانی تعلیمات زرتشت،یعنی اندیشه نیک –گفتار نیک و کردار نیک،فرسنگها فاصله دارد و پاک بیگانه است.

حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز در همین زمینه،قبلا اشاراتی بدین مضمون داشته اند که به شرح زیر است:


ز ایـران  و  از ترک  و  از  تازیان         نژادی   پدید    آید    اندر   میان

نه دهقان ،نه ترک ، نه  تــازی بود         سخن ها  به   کردار   بازی  بود

شــود   بـنـده   بـی گـهـر،شـــهریار         نـژاد  و  بـزرگی  نـیـایـد  به  کار

زیـان  کسان  از  پی  ســود خویش         بجویند  و  دین  اندر  آرند  پیش

بریزند  خــون  از  پــــی  خـواسـته         شــود  روزگـار  بــــد  آراســتـه 

همه   گنج  ها   زیر  دامــان   نهند         بکوشند وکوشش به دشمن  دهند

چنان فاش گردد غم و رنج  و شـور         که  شادی  به  هنگام  بهرام گور

پــدر   با    پسر   کین   سیم   آورد         خورش  کشک و پوشش گلیم آورد

بدانـدیش  گـردد    پـدر   بر   پــسر         پسر  بر پدر  همچنین    چـاره گر

زپیمان  بگــردند   و   از    راسـتی         گرامی  شود   کژی   و   کاستی

کشــاورز  و  جنگی  شود   بی هـنر        نژاد  و  هنر   کمتر   آید  به بر

رباید  هـمـی  این از آن ، آن  از این        ز  نفرین    ندانند   باز    آفرین

به   گیتـی   کسی   را   نماند   وفــا         روان  و   زبان ها   شود   پر  جفا

نه جشن ونرامش نه کوشش نه کام         همه  چاره  ورزش  و  ساز  و دام

چــو بسیــار از ایـن داسـتان بگـذرد         کسی  سوی  آزادگان  نـنـگـرد

دل  من  پر از خون شد و روی زرد         دهن خشک و لبها شده لاجورد


عباس پهلوان

تصویر مراسم غسل و کفن کردن دکتر مصدق



آزاده اخلاقی متولد سال ۱۳۵۷ است که در استرالیا عکاسی خوانده و این سومین نمایشگاه انفرادی‌اش بود. در توضیحی که بر این مجموعه نوشته آمده است: «آیا لحظه‌ی حال می‌تواند به چنان التهابی دچار شود که سیر خطی زمان را در هم شکند، گذشته را به حال بیاورد و ساکنان لحظه‌ی حال را به گذشته پرتاب کند؟ آیا ممکن است در لحظه‌ای از تاریخ چنان گشایشی رخ دهد که آن اشباح را که در راه آرمانی مشابه تلاش کردند و به مرگی هولناک از دست رفتند، دوشادوش خود در خیابان ببینیم؟ آیا انسان لحظه‌ی حال، انسان زنده، می‌تواند اشباح قهرمان‌هایش را از زیر آوار مهیب تاریخ بیرون کشد و به اکنونش احضار کند و از پشتیبانی‌شان بهره برد؟»



[هاله سحابی]: وقتی دکتر مصدق فوت کرد میگویند در آمریکا رادیو اعلام کرده که مصدق، نخست وزیر سابق ایران، در تبعید فوت کرد و یک استاد دانشگاه او را شست وشو داد و دفن کرد. شما خود این ماجرا را برای ما تعریف کنید.


[دکتر سحابی]: دکتر مصدق روزهای آخر به بیماری مبتلا شده بود و پزشکان تشخیص سرطان فک داده بودند و بارها به او تذکر دادند که به سفر خارج برای معالجه راضی شود. دکتر مصدق از پیشنهاد پزشکان برمی آشفت و به فرزندش مرحوم غلامحسین خان مصدق که پزشک بود با تندی میگفت شماها این همه درس خواندید که پدرتان برای معالجه به فرنگ برود؟ به هر حال بیماری لاعلاج بود و روزهای آخر عمر، او را به بیمارستان نجمیه ی تهران منتقل کرده بودند. وقتی خبر مرگ او را شنیدم به اتفاق مرحوم آقای عباس رادنیا به بیمارستان رفتیم. فرزند ایشان را دیدم که در راهرو بیمارستان ایستاده بود و در تنهایی و ناچاری تصمیم گرفته بود پیکر او را در سر قبر آقا دفن کنند.

پیش از این او خود وصیت کرده بود که در محل شهدای سی تیر به خاک سپرده شود ولی با وجود حاکمیت ساواک و ممانعت دولت چنین امکانی وجود نداشت. […] من از فرزندان دکتر مصدق خواهش کردم که او را در آنجا دفن نکنیم و با سادگی وی را به سمت خانه اش در احمدآباد تشییع کنیم و در همان منزل به امانت به خاک بسپاریم تا در شرایط بهتری در آینده او را به مقبرهی خوب و آبرومندی منتقل سازیم. سرانجام جنازه ی او با حضور چند تن از افراد خانواده و دوستان جبهه ای و آشنایان دیگر به طرف احمدآباد تشییع شد. من و آقای رادنیا هم به اتفاق آیت الله زنجانی در پی آنها رفتیم. در خانهی احمدآباد دیدیم که وفاداران وی در طبقه ی بالا دور هم جمع شده اند و بحث میکنند و جنازه هم پایین در میان چند تن از روستاییان باقی بود. من خود آستین ها را بالا زده و با آب روندهای که در آنجا بود بر روی تختی پیکر او را غسل و شست وشو دادم و کفن پوشاندم. آیتالله زنجانی هم بر جنازه نماز خواند. در اتاقی از منزل مسکونیاش قبری کندند. من خود ناظر این کار بودم تا درست انجام شود. از آنجا که خاک همه اش خاک دستی بود گفتیم آجر بیاورند و آنجا را به اندازه ی یک قبر چینی نمودند و روی آن هم چوب های ضخیم نهادیم. او را با همان تابوتی که در آن قرار داشت در قبر قرار دادیم تا روزی این امانت به قبرستان مناسبی منتقل شود، یا در همانجا بازسازی و کامل شود. ولی تاکنون متأسفانه هیچ اقدامی برای انتقال وی یا بنایی مناسب انجام نشده است.


ترکمـان، محمد، یادنامه ی دکتر یدالله سحابی: اسوه ی اخلاق و سلوک اجتماعی، تهران: قلم، ۱۳۷۷، ص ۱۲۰. شابک. ۹۶۴-۳۱۶-۱۴۸-