شــــــیــــــــدا مـــــصــــــــدق  Sheyda Mosadegh

شــــــیــــــــدا مـــــصــــــــدق Sheyda Mosadegh

یه وقتایی تمام دین *** همین آزادگی میشه
شــــــیــــــــدا مـــــصــــــــدق  Sheyda Mosadegh

شــــــیــــــــدا مـــــصــــــــدق Sheyda Mosadegh

یه وقتایی تمام دین *** همین آزادگی میشه

شعری از حسین منزوی برای دخترش

 شعری از حسین منزوی برای دخترش بعد از ترک وی 

 

دخترم! بند دلم غمگینم!
شیشه عمر غبار آگینم!


جوجه گم شده در توفان!

شاخه خم شده از بارانم!


ای جگر پاره ام! ای نیمه من !

میوه عشق سراسیمه من!


گل پیوند دو غربت! غزلم!

حاصل ضرب دو حسرت!غزلم!


ارث عصیان معمایی من!

امتدادخط تنهایی من!


ساقه سرزده از نخل تنم!

جویی از سیل خروشان که منم!


کوکب بخت شبالوده من!

غزل طبع تبالوده من!


غزلم! آینه اندوهم!

بانک افکنده طنین در کوهم!


پدرت خرد و خراب و خسته

خسته ای بر همگان در بسته


خانه جن زده متروک است

که پر از همهمه مشکوک است


روح ها-خاطره ها-اینجایند

می روند از دلم و می آیند


یادها خیل کفن پوشانند

جز من از هر که فراموشانند


کدرم پنجره بازم نیست
کسلم رخصت آوازم نیست


در پی همقدمی همنفسی

ایستادم که تو از ره برسی


آمدی ؟ باز کن این پنجره را

پر از آواز کن این حنجره را...